top of page
Search
فرهاد سعیدی

ملا



ملا که خورده است بسی مال مردمان حالی برآن شده که شود جالِ* مردمان (دام)

چون شد برآن که شود او سوار خلق خود را نمود رهبر و هم دالِ* مردمان (راهنما)

باد غرور در سرش آنسان فزون شدی پنهان و آشکار شکند بالِ مردمان

غير خودی ز غير خودش گفته دشمنند تا هر خودی بخورد مال مردمان

تا اينکه مردمان همه گردند برده اش گسترده او به جهان ضالِ* مردمان (گمراهی)

زآنرو شدست رهبر اين خلقِ بی رمق تا خدعه اش بشود گال* مردمان (فريب)

همراه خلق دو گامی شدست و بس بگذاشته در ضلال همی فال مردمان

بنموده مرد و زن به جفا و به جور زار بر پا نموده در همه جا نال* مردمان (ناليدن)

گيرم که خلق را همه تحميق کرده است آخر به سر برود هال* مردمان؟ (شکيبائی)

مفتی که حق نداد و فتاوای قتل داد گوئی که غافل است زکوپال* مردمان (گرز)

بگذار که مفتی و واعظ ستم کنند آخر به جمع ميرسد اين خال* مردمان (وحدت)

گيرم که با عسس خفه سازند هر صدا بو تا که شهره گرددی اين حال مردمان

شيخا به باد اگر که توانی زدن تو بند اما به بند می نتوان قال مردمان



13.12.2020



10 views0 comments

Recent Posts

See All

Comments


bottom of page