top of page
Search
فرهاد سعیدی

آخوند




آخوند، چه داده ای تو به خرهای منبرت کين گونه با نوای تو عرعر همی­ کنند

بس زرته برکُنند پیِ ضجه های تو با تيز و جفته عرعر استر همی­ کنند

من در عجب ز کجا مي­خری تو خر، کينسان ادای لوطی و انتر همی­ کنند

کاری که اين خرانِ چموش تو می­کنند کاری بُود که مردم بربر همی­ کنند

با عر و تيز خويش بس آشوب مي­کنند چون گربه ­های مست که مرمر همی­ کنند

حالی اگر دمی بدهيشان تو پند نيک کار تو را به دشنه و خنجر همی­ کنند

گر مرغکی به شاخ زند دم ز حق خويش مرغان باغ شکار به سنجر همی­ کنند

وای ار خری نکند پيروی ز شيخ وی را چلاق و اخته و ابتر همی­ کنند

ملا گذر مکن تو ازين وادی ريا تا خَلقت آتش سر منبر همی­ کنند

مانی اگر به مسند نامردمی خويش بينی که خلق برای تو اضفر همی­ کنند

فرهاد راه خويش ز دزدان ره مپرس زيرا تو را اسير به چنبر همی­ کنند



13/08/2020

20 views0 comments

Recent Posts

See All

Comments


bottom of page