top of page
Search
فرهاد سعیدی

زن ستیزی




بی غيرتم رفيق مرا حال کار نيست بد تر ازآن هوسم کارزار نيست

می دانی ازچه فرو خفته غيرتم زيرا به غيرت همگان اعتبار نيست

فريادمان همه شد ناله های زار کس را دگر ز جور شيوخ اختيار نيست

آخوند و فسق و فجورش چو برملاست از او دگر ز ثواب انتظار نيست

اين آسمان که بدی مامن دعا ديگر به کار دعا برقرار نيست

خلقِی ز جور تو شد بردۀ تو شيخ در منظر خيال تو جز احتکار نيست

درمانده ايم در طلب نان و ناتوان اندر خيال شيخ ولی جز ضرار نيست

ضحاک گونه چنان می کشد ز خلق گويا که کاوه درين روزگار نيست

داند که کاوۀ آيندمان زنست در کشتن زنان دگر او را قرار نيست


19/09/2022


38 views0 comments

Recent Posts

See All

ملا

Comments


bottom of page