اين سفرها مشخصات ويژۀ خود را داشتند، بدين صورت که برای خارجی ها سالن اينتوريست وجود داشت که از آنجا با اتوبوس به سوی هواپيماهايشان برده می شدند و آن نيز بدين شکل بود که مسافرهای چندين پرواز را با يک اتوبوس می بردند و پس از رسيدن به نزديکی هواپيما با اعلام نام مقصد، مسافرها را از اتوبوس پياده ميکردند تا خودشان بسوی هواپيما روند.
يکبار که قصد سفر به باکو داشتيم، ما را نزد پرواز کيشينيف (مولداوی) پياده کردند و چون داخل هواپيما نشستيم، من از کوچکی هواپيما مشکوک شدم و چون از ميهماندار پرسيدم، توضيح داد که اين پرواز مولداوی است و بر آن شد که ما را روی باند پياده کند، اما با اعتراض و فرياد من روبرو شده و مجبور شد درخواست اتوبوس کند تا ما را به سوی هواپيمای باکو ببرند.
اين را هم بگويم که برای حفظ جای خارجی ها، سالن اول هواپيما را به آنها اختصاص داده بودند وگرنه با آن بی نظمی ها سوار شدن و نشستن در جای مناسب، معضلی ميشد.
با وجود اين، گاه مردم محلی با قلدری سالن اول را اشغال ميکردند که بلند کردنشان هم کار خدمۀ هواپيما نبود و اين کار افراد قلدرتر از آنها را می طلبيد و آن چيزی نبود جز فرياد و غرشی مهيب از هيبتی مردانه!
コメント