top of page
Search
فرهاد سعیدی

سگ و شيخ





حکم شرعست چو سگم من زميان دور شوم هم که از سنگ جفا رانده و مهجور شوم

شيخ گفتا که نجس باشم و مر جائی نيست که دمی راحت خود جويم و منصور شوم

گر نجس باشم و مردود بگو هان ای شيخ از چه ام ساخت که در سابقه مزبور شوم

از شبانان که رسولان خدا بودندی حال من پرس کزآن شايعه مغرور شوم

آخر ای شيخ مگر خالق ما عادل نيست کی کجا گفته که من رانده و منفور شوم

فهم من شد زچه با من سر جنگت باشد پاسبانم من و با دزد نه محشور شوم

گر به حکم تو برانند و کشندم باری به ازآنست که بر ظلم تو مجبور شوم

روزی ار خلق خروشد که نباشد شيخی خوش برآنم که درآن حادثه منظور شوم

چون مرا با تو نباشد سر سودا ای شيخ حتم دارم که من از واقعه مغفور شوم



11/01/2022

18 views0 comments

Recent Posts

See All

Comentarios


bottom of page