top of page
Search
فرهاد سعیدی

شیخ خودخواه


شیخ خودخواه سروده فرهاد سعیدی

ای شيخ که در باور تو غير خودت نيست در جرگۀ ياران تو کس غير خودت نيست

چون آتش دوزخ بکشد شعلۀ جانسوز بينی که درآن آتش غم غير خودت نيست

گر عاشقی آنست که رسم دو جهانست دلدار تو اندر دو جهان غير خودت نيست

در کوی خرابات که غوغاست ز مَستان همباده به ميخانۀ تو غير خودت نيست

ابليس چو در زير عبای تو نهانست جا بهر حريف دگری غير خودت نيست

زآنرو که ربودی همه ايمان زميانه غارتگر ايمان به جهان غير خودت نيست

ما را تو به ظلمتکدۀ کيش کشاندی کانجا کس اگر هست هم او غير خودت نيست

صدها و هزاران غم اين مردم نالان از توست به هر بار و هم از غير خودت نيست

رسم است که صهبای مِی ناب و رفیقان گرد تو و پيمانۀ تو غير خودت نيست

خونريزی و هم جنگ و بلاهت همه از توست درماندگی از آن تو و غير خودت نيست

حاشا دل فرهاد برين غصه نسوزد کاين قصۀ بيداد تو و غير خودت نيست



03.01.2024


9 views0 comments

Recent Posts

See All

نفت

Comentários


bottom of page