گفتم به شيخ، مردم ايران شده فقير گفتا تو را چه شده، راه خود بگير
گفتم که مرغ قيمت سيمرغ گشته است گفتا به قاف قيمت سيمرغ را بگير
گفتم که چون تو دادرسی، داد ما برس گفتا برو، خدا بدهد داد و تو بگير
گفتم که نسيه داروی اين درد ميدهی گفتا که نسيه است! تو حالی زما بگير
گفتم که نسيه زتو! اسوۀ فساد گفتا حواله ات به خدا کرده ام، بگير
گفتم که شيخ کار تو هم سخت ميشود گفتا اگر شود، تو کلاه خودت بگير
گفتم که شيخ تخمت اگر لای تخته رفت؟ گفتا تو با دودست همی تخم خود بگير
28.11.2020
Comments