يکی از ماجراهای زمان شوروی، گشودن رستوران مک دونالدز در يکی از بهترين مناطق شهر مسکو بود که خود پديده ای شگفت انگيز را رقم زد و آن اينکه مردم ديوانه وار برای بدست آوردن خوراکهای آن هجوم آورده و صف های بسيار طولانی بطول چند کيلومتر تشکيل داه بودند!
يکی از آشنايان از من پرسيد، اين همبرگر چيست که پسرم برای خوردنش مرا ديوانه کرده؟ گفتم در واقع هيچ چيز خاصی نيست و خودتان در آشپزخانه هایتان حتمن درست کرده ايد!
او گمان ميکرد که سر به سرش ميگذارم و چون گفتم که اين گوشت گاو چرخ کرده با پياز و نمک و فلفل است که با طعم دهنده (سوس) های آمريکائی مزه دار شده، بسيار در شگفت شد، اما در چشمانش ميديدم که باور نکرده، بدينلحاظ آنها را به صرف همبرگر در خانه ام دعوت کردم.
پس از صرف همبرگرهای خانگی و تعريف بسيار از مزۀ آنها، پسرش هنوز بر آن بود که مک دونالدز حتمن چيزی دارد که اين و آنچه که در خانه های خودمان درست ميکنيم، ندارد!
گفتم حال که آتش اوليۀ هوس تو ملايم شده، اندکی صبر کن تا صف ها کوتاه تر شود، آنگاه برو و همبرگر بخور و با اين مقايسه کن و او هم قبول کرد.
چند هفته ای گذشت و روزی به دفتر من آمد و گفت، ديروز با همسر و پسرم رفتيم مک دونالدز و همبرگر خورديم، اما آنچه در خانۀ شما خورديم بسيار خوشمزه تر بود.
گفتم اين ازينروست که ذائقۀ شما هنوز طبيعيست و به انواع سس ها معتاد نشده! يکی دوسال که بگذرد، شما هم مک دونالدز را بيشتر دوست خواهيد داشت، اما نخواستم توضيح دهم که چرا!
باز شدن اندک مرزهای غرب و آغاز مسافرتها و مهاجرتهای بسيار محدود، پرسش هائی در رابطه با غرب و محصولات غربی در جامعه برانگيخته بود که پاسخ درست به آنها بسيار دشوار بود، بدينسان در جواب اينگونه پرسشها، آن ميگفتم که پرسشگر خود انتظار داشت.
از جمله روزی مدير يک تعاونی از من پرسيد، تفاوت مرسدس آلمان با اتوموبيل ولگای شوروی چيست؟ و من جواب دادم، هيچ! آنچه ولگا دارد را مرسدس هم دارد، تنها تفاوت در سليقۀ مصرف کننده است که گروهی اين و گروهی آن پسندند و اين را هر کس خود بايد بيازمايد!
چنين گفتم، زيرا تعصبات سختگيرانه دربارۀ توليدات شوروی و شعار "اين توليد شورويست، يعنی بهترست"، همچنان در جامعه رواج داشت و سالها پس از فروپاشی اندک اندک نه تنها به پايان رسيد، بلکه اين نگرش معکوس شد و هرکس که ميتوانست، محصولات غربی مصرف ميکرد.
Comments