مفتيا بنده که از دين شما بگذشتم هم ازين دين و هم آئين شما بگذشتم
می گريزم من از اين شيخ که هست اهل ريا هم ازين شعبدۀ زير عبا بگذشتم
سالها فکر من اين بود که يابم ره دوست سخت سهوی که خود از بين شما بگذشتم
گرچه ای شيخ طلب ميکنی آن عمر دراز من ازين زندگی پر خفقان بگذشتم
روزگاری من و دل ساکن کوئی بوديم حال از آن کوی و هم از برزنتان بگذشتم
مفتيان عشق خدائی همه در بند کشند من از اين بندگی و رنگ و ريا بگذشتم
آخر الامر ندانم که کجا خواهم شد حالی از راه پر از ظلم شما بگذشتم
دين فرهاد اگر غير حقيقت باشد هم ز فرهاد و ز شيرينی آن بگذشتم
06/01/2023
Commenti