وعدۀ شيخ

آمدند شيخان و اينجا زيستند مردمان در بهت که اينان کيستند

مردمی بس ساده انديش اينچنين که به دنبال منالی نيستند

هان به فرمان شيوخ بی خدا بر سر بس قبر خالی ريستند1

مردم دانا شدند نالان ز شيخ خيل نادانان ز شوق بر جيستند2

کاخ عزت بود باری بر قرار مردم ابله همان کوويستند3

شيخها بر مسجد و منبر چنان وعده می دادند و مردم بيستند4

مردمِ دلخوش به جمع وعده ها همچنان در کنج غم می زيستند

خلق ابله می نپرسيدی ز شيخ وعده هايت هان چرا حق نيستند

وای ازين مردم که بعد از قرنها خود نميدانند که شيخان چيستند

10/11/2022

1. ریستند - گریستن

2. جیستند - جهیدن

3. کوویستن - خرد کردن

4. بیستند - زیان دادن